مردی در زمان رسول الله صل الله علیه و اله گناهی کرد و از ترس پنهان شد.

روزی امام حسن و امام حسین علیهما السلام را که طفل بودند،بر دوش خود سوار کرد و

بر پیامبر صل الله علیه و اله وارد شد و عرض کرد: یا رسول الله من بخدا و این دو فرزندت

{از عقوبت کردن} به شما پناه آورده ام.تقاضا می کنم از آن گناهی که کرده ام.در گذرید.

پیامبر چنان خندید که دست به دهان  مبارک گذاشت و فرمود: برو آزادی! آنگاه به امام حسین علیه السلام

فرمودند: شفاعت شما را در حق او قبول کردم.

منتهی الآمال 284/1  

نظرات شما عزیزان:

saeid

ساعت12:15---8 تير 1394

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام دوست عزیز با اجازه ات مطالبت رو تو وبلاگ خودم گذاشتم
واقعا وبلاگ خوبی داری
پاسخ:سلام عزیزدلم این نظرلطف شماس....باعث افتخار بنده هستش نوردل ...

حماسه ظهور

ساعت15:38---3 ارديبهشت 1394

سلام
دعا کنید برایم همه ی محتاجین دعا به خصوص برای ظهور فرج دعا کنید و دعای فرج را بخوانید که دعا اثر دارد/
التماس دعا
یا مهدی
پاسخ:سلام اللهم عجل لولیم الفرج ان شاءالله قسمت شما هم بشه

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: