در محضر آیت الله بهجت ره:

چرا مثل پروانه نیستیم که پروانه وار سراغ نور معنوی برویم.

شاید هنوز پروانه را هم سرزنش بکنیم؟ظاهرا مسئله و ادبار است

اگر فهمیدیم مستعار است،اعاره دائمی است،ولی اگر

ندانستیم و قوی در آن جهت نشدیم ممکن است روزی گرفته شود

اگر بالغیر بودن را فهمیدیم اقبال است و در این حال،هرچه از او

بخواهی می شود و خداوند به خطاب می کند:

الی الملک الحی القیوم (به بنده ام که پادشاه زنده و پابرجاست).

زیرا وقتی بنده رو به آن طرف می کند.ازل و ابد را به هم پیوند

می دهد و وقتی رو به این طرف می کند،پشت پای خود را نمی بیند.

بعد از همه این ها،باز گفته اند:

فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرّة اعین

هیچ کس نمی داند که چه چشم روشنی هایی برای او نهفته و نگاه داشته اند.

بلی انسان طوری می شود که می تواند بپرد و برگردد،مانعی ندارد.

عمر یکی از نعمت های بزرگ خداوند است که مس توان از هرلحظه آن بیشترین بهره

را برد،و از میان آن ،فصل جوانی که بهار عمر محسوب می شود ارزش ویژه ای دارد.

بذر تمام کمالات در جوانی کشت می شود.در این فصل،انسان آماده پذیرش علم و

هنر و خوبی و زیبایی است.فصل جوانی در میان دو ناتوانی قرار گرفته: ناتوانی

خردسالی و ناتوانی پیری. قرآن می فرماید:

الله الذی خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوة ثم جعل من بعد قوة ضعفا و شیبة

خداوند شما را از ناتوانی آفرید،وپس از ناتوانی شما را به نقطه قوت رساند،و پس از آن باز

هم به ناتوانی و پیری خواهد رسید.            سوره مبارکه روم آیه 54

جوانی نقطه قوت عمر انسان است که دو طرف آن را ضعف و سستی پوشانده است.

خوشا به حال کسی که ارزش این نقطه قوت را بداند و از آن بیشترین محصول را برداشت کند.

امام علی علیه السلام می فرمایند:

دو چیز است که کسی قدر آنها را نمی شناسد مگر آن گاه که آنها را از دست بدهد:

جوانی و تندرستی          غررالحکم ج1 ص343

پیشرفت،پویایی،ونشاط و سرافرازی جامعه در گرو تلاش جوانان است.جوانان،

فردا را می سازند.تمام کشورها به ویژه کشورهای پیشرفته،روی جوانان

سرمایه گزاری می کنند و از همان آغاز زندگی،به جوانان یاد می دهند که چگونه فردا

را بسازند.تکامل صنایع،اقتصاد،فرهنگ و هنر به خلاقیت و تکامل جوانانش بستگی دارد.

کشورهای استعماری به همان اندازه که در فکر پیشرفت خود هستند،تلاش

می کنند جلوی رشد جوانان کشورهای عقب مانده و استعمار زده را بگیرند.

استعمارگران نمی خواهند کشورهای دیگر از نظرعلمی،پیشرفت کنند.آنان،جوانان

کشورهای دیگر را سرگرم عیاشی،اعتیاد و فساد می کنند:تا بتوانند نسل سازنده ی

فردا را از صحنه علم و مدیریت خارج سازند.

هان،ای جوان بیدار و انقلابی،به هوش باشد!در تمام صحنه ها در برابر

این توطئه بایستید و خود را با سلاح ایمان ،تقوی،علم و عقیده مسلح کنید.

حضور فعال در جلسات مذهبی،روی آوردن به قرآن و مفاهیم مترقی اسلام،مطالعه

کتابهای مذهبی و نزدیک شدن به علما و دانشمندان دلسوز،می تواند شما را

از حمله ی ناجوانمردانه فرهنگ بیگانگان مصون دارد.

ابوبصیرگفت:پس از شهادت حضرت صادق علیه السلام نزد امّ حمیده رفتم تا

به او تسلیت بگویم.تا چشمش به من افتاد شروع کرد به گریه کردن.من نیز از

حال او به گریه افتادم،آن گاه گفت:ابا محمد!اگرحضرت صادق علیه السلام را هنگام

مرگ مشاهده میکردی چیز عجیبی میدیدی.در آن لحظات آخرچشم باز کردو فرمود:

هرکس بین من و او خویشاوندی هست بگویید بیاید،سفارشی دارم.

امّ حمیده گفت:تمام خویشاوندان آن جناب را جمع کردیم،امام صادق علیه السلام نگاهی

به آنها کرد و فرمود:

شفاعت ما خاندان به آن کسی که نمازش را سبک شمارد نخواهد رسید.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: روزی علی ابن ابی طالب علیه السلام مردی را

مشاهده کرد که همانند کلاغ که منقار به زمین می زند نماز می خواند،به فرمود:

چند وقت است که اینطور نماز میخوانی؟؟

عرض کرد از فلان زمان .

حضرت فرمود:عمل تو نزد خدا مانند کلاغی است که منقار بر زمین می زند اگر

با همین وضع بمیری بر غیر ملت محمد صل الله علیه و اله خواهی مرد.

آنگاه فرمود: دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد.

درشعبه 14 آگاهی تهران،پسرجوانی که لباس سیاه به تن دارد وچند

دقیقه پیش با صدور حکم قضایی مهر زندانی به پرونده اش خورده است،

بار دیگر در آگاهی حضور یافته است تا به زندان انتقال یابد.او سعی دارد

از مقابل دوربین عکاسی خبرنگاران فرار کند.

رئیس شعبه در پاسخ به نوع جرم او،ما را به اتاق معاون عملیاتی

آگاهی راهنمایی می کند.معاون آگاهی درباره پرونده می گوید:متهم پس

از آشنایی با دختر جوان در خیابان ،از او تقاضای ازدواج می کند و در

ادامه آشنایی از او می خواهد برای آنکه بتواند راحت تر با یکدیگر ارتباط

و تماس داشته باشند،بهتر است یک شماره تلفن همراه خریداری کنند.

این متهم از دختر جوان-می خواهد یک میلیون تومان طلای خود را از منزل

خارج کند تا هر دو با مراجعه به بازار،آن را به فروش برسانند.

در میان راه،جوان متهم-که اکنون از سوی ماموران 14 آگاهی تهران

دستگیر شده است-به دختر جوان می گوید:وقت نهار است و پیشنهاد می کند

به اتفاق هم در یک رستوران ناهار بخورند.زمانی که وارد

رستوران می شوند.متهم به بهانه دستشویی از دختر می خواهد منتظر

بماند و با سرقت طلاها از در دیگر رستوران متواری می شود.

ازدواج های قلابی می گوید:در این ارتباط،پرونده ای مختلفی وجود

دارد.برخی از دختران و پسران مجرم که در اندیشه های کلاهبرداری از

یکدیگر هستند،ابتدا با زمینه سازی مختلف خود را هنرپیشه،سرمایه دار و

کارخانه دار،و حتی دارای امکانات در کشورهای غربی معرفی

می کنند و پس از جلب اعتماد و اطمینان طرف مقابل،به راحتی اقدام به

ربودن موال او می کنند.

شاید بگویید ما مثل او نیستیم،اما......خودتون رو گول نزنید اگر در موقعیت

او بودید شما هم همون کار را انجام میدادید. کمی فکر کنید.........